دعواي كودكانه
سلام عزيزم پريا جان چند روز پيش توي مدرسه با شاديا دعوا كرده بودي خودت كه هيچي به من نگفتي ديدم چشمات قرمزه ازت پرسيدم چي شده گفتي هيچي گفتم پس چرا چشمات قرمزه گفتي مامان جون تي تاپمو با چاقو تكه تكه كرده بود توي ظرف گذاشته بود براي تغذيم به شاديا تعارف كردم اونم همشو خورد فقط يك تكه خودم خوردم و ظاهرا سر اين موضوع با هم دعوا كرده بودين از اونجايي كه تو خيلي تودار هستي كل ماجرا رو براي من تعريف نكردي ولي خانم قشقايي ( مديرمدرسه ) به مامان شاديا گفته بوده چون فرداي اون روز مامان شاديا براي شما يك تي تاپ خريده بود و داده بود به شاديا كه بهت بده و از اون روز به بعد هم جاي شما رو عوض كردن و اومدي ميز اول پيش نيكي نشستي و دوست جديد پيدا كردي ديروز هم به من ميگفتي من با شاديا قهرم
دنياي خيلي قشنگي داريد . اميدوارم هميشه سالم و سرحال باشي عزيزم
عزيزم دوست دارم قد ي دنيا